بازگو کردن خاطرات در یک خط زمانی مشخص، موجب پیوند هرچه بیشتر اعضای خانواده با یکدیگر می­ شود.
 
چکیده: در طی سال­ های رشد، کودکان باید یاد بگیرند که چگونه بر اشیا کنترل و چطور با دیگران تعامل داشته باشند؛ در ادامه مقاله قبلی به معرفی سایر بازی­ های خانوادگی، که به کودکان­ کمک می‌کند تا به این وسیله، اعتماد به نفس خود را افزایش دهند می پردازیم.

تعداد کلمات 1062 /  تخمین زمان مطالعه 5 دقیقه

مقدمه

در طی سال­ های رشد، کودکان یاد می­ گیرند که چگونه بر اشیا کنترل داشته باشند و چطور با مردم کار کنند. هر دوی این کارها اعتماد به نفس می‌آورد. در فعالیت های زیر بچه‌ها دربارۀ خانواده‌هایشان، و خودشان بیشتر می‌آموزند و فرصتی می‌یابند تا یاد بگیرند همدیگر را بیشتر دوست داشته باشند.
بچه‌ها عاشق این هستند که دربارۀ خودشان بیشتر بدانند. والدین نیز این کار را دوست دارند؛ چرا که این کار نه تنها به آنها کمک می‌کند به طور جدی در مورد خودشان فکر کنند، بلکه موجب سرگرمی و خندۀ افراد هم می‌شود. از سوی دیگر، بسیاری از بچه‌ها در دوره‌ای از زندگی خود دربارۀ خانواده‌شان احساس خجالت می‌کنند. این حالت در برخی از آنها باقی می‌ماند. بیشتر این خجالت در خانواده ممکن است مربوط به سنین رشد و بلوغ باشد. مثلاً موقعی که مادر لباس های مناسبی نمی‌پوشد یا پدر هیچ وقت درست صحبت نمی‌کند. وقتی کودکان می‌خواهند درست مانند دیگران باشند، والدینشان ممکن است با «لهجه‌های خنده‌دار» صحبت کنند و یا اینکه به خاطر بی‌پولی با دیگران متفاوت باشند. این «خجالت» ناراحتی­ های زیادی را برای والدین و بچه‌ها ایجاد می‌کند. ممکن است هیچ راهی برای غلبۀ کامل بر این مشکل وجود نداشته باشد، اما من معتقدم اگر بچه‌ها دربارۀ والدینشان اطلاعات بیشتری داشته باشند ـ به ویژه در مورد دوران کودکی و جوانی آنها ـ مشکل کمتر می‌شود.
 

زنده کردن خاطرات، سنین ده تا دوازده سال

  نوشتن
  گوش دادن و صحبت کردن
  سازماندهی اطلاعات
این فعالیت باعث می‌شود نسلهای مختلف با یکدیگر صحبت کنند؛ به ویژه دربارۀ سالهای قبل. هر کس روزی کودکی بوده است. می‌توان برخی از این خاطرات را برای هم تعریف کرد. در این فعالیت کودک و یکی از والدین یا پدربزرگ یا مادربزرگ، یک خط زمانی ایجاد می‌کنند. بدین وسیله می‌توان خاطرات افراد را در زمانهای مختلفی از عمرشان در خاطره‌ها زنده کرد. برای این کار نیاز به لفاف کاغذی، مداد یا مدادشمعی و یک خط‌کش دارید.
با یکدیگر تصمیم بگیرید که این سیر زمانی را از چه موقعی شروع کنید. این زمان ممکن است زمان تولد، ورود به مدرسه یا هر زمان خاص دیگری باشد. برای هر سال فضای مشخصی را تعیین کنید. برای هر سال سه سانتی‌متر یا سی سانتی‌متر. برای هر یک از افراد خانواده یک خط بکشید.
حالا سعی کنید به خاطر بیاورید. آیا چیز خاصی دربارۀ پنج سالگی به یاد می‌آورید؟ آیا در این سال وارد کودکستانی شدید؟ دربارۀ والدینتان چطور؟ آیا در جایی که آنها زندگی می کردند کودکستانی وجود داشت؟ آیا یک حیوان خانگی داشتید؟ چه نوع حیوانی؟ قسمت مربوط به سال­های مختلف را به ترتیبی که هر کدام تجربه کرده‌اید، پر کنید. اگر همه چیز را به خاطر نمی‌آورید، هر چه به یاد می‌آورید بنویسید.
کودک پنج سالگی شش سالگی هفت سالگی هشت سالگی
  وارد کودکستان شدم یک سگ داشتم به سیرک رفتم نمایندۀ کلاس شدم
پدر یا مادر پنج سالگی شش سالگی هفت سالگی هشت سالگی
  ؟ به کلاس اول رفتم ؟ یک خرگوش داشتم
 
مثال: این مثال، ساده است؛ اما به خوبی نشان می‌دهد که سیر زمانی چیست.
دربارۀ خاطرات صحبت کنید. تجربه‌های مشابه را با هم مقایسه کنید. پدر و مادرم زمانی تصمیم گرفتند که به یک کشور دیگر ـ کشوری که چیزی از آن نمی‌دانستند ـ مهاجرت کنند. من در زندگی هرگز با چنین تصمیم‌گیری مهمی مواجه نشده‌ام.
راه دیگر برای بهره بردن از خاطرات، بدون استفاده از خط زمانی، این است که از بچه‌ها بخواهیم با پدربزرگ و مادربزرگ و بستگانی که در دوره‌های مختلف تاریخ کشور زندگی کرده‌اند، مصاحبه کنند؛ مانند سال های جنگ جهانی دوم.
در صورت امکان، نوجوانان می‌توانند مصاحبه‌ها را با استفاده از یک ضبط صوت روی نوار ضبط کنند. این فعالیت­ ها چارچوبی برای شروع مکالمات ایجاد می‌کند و نشان می‌دهد که احساسات و همبستگی­ های خاصی که ما را به هم پیوند می‌دهند، تا چه حد گسترده هستند. شاید افراد جوان بخواهند با حفظ این خاطرات در یک کتاب، آرشیوی مخصوص خانوادۀ خود داشته باشند و آن را با فرزندان خود شریک شوند.
 

چه کارِ درستی انجام می‌دهم؟ سنین ده تا دوازده سال

  نوشتن
  جمع‌آوری و استفاده از اطلاعات
بسیاری از ما ساعت­ هایی طولانی صرف این می‌کنیم که به همدیگر بگوییم چه کار اشتباهی انجام می‌دهیم. در اینجا تمرینی وجود دارد که به ما کمک می‌کند روی کار درستی که انجام می‌دهیم متمرکز شویم. برای این کار نیاز به کاغذ و مداد داریم. با همدیگر فکر کنید و دو خصوصیت خود را که دوست دارید بنویسید.
مثال: من شوخ‌طبع هستم. دوست دارم با دیگران شریک شوم.
دربارۀ حُسن خودتان از نظر دیگران صحبت کنید. کارها و فعالیت هایی را که شما و فرزندتان هر دو دوست دارید در خانه انجام دهید و از انجام آن احساس غرور می‌کنید، مشخص کنید. مثال: نصب کردن وسیله‌ای در خانه، پختن غذای خاصی برای خانواده و یاد دادن بازی خاصی به افراد خانواده.
از همه مهم‌تر، زمان خاصی را به صورت منظم برای گوش دادن به حرف های همدیگر تعیین کنید. حتی موقعی که با اتومبیل به خرید می‌روید، می‌تواند زمان مناسبی برای صحبت کردن باشد. سعی کنید هر روز زمانی را ـ حتی اگر برای چند دقیقه باشد ـ برای گفتگو دربارۀ حوادث روز تعیین کنید.
گاهی اوقات بچه‌ها نیاز دارند رازی را با شما در میان بگذارند یا سؤالی را بپرسند که اذیتشان می‌کند. اگر وقتی بچه‌ها کوچک هستند، آمادۀ شنیدن حرف­ هایشان باشید، بیشتر امکان دارد که وقتی بزرگ‌تر شدند، همچنان با شما ارتباط برقرار کنند.

تهیه و تنظیم: خانم حدیثه اسفندیار
منبع: دروتی، ریچ؛ (1393)، کلیدهای پرورش مهارت­های اساسی زندگی در کودکان و نوجوانان، مترجم اکرم قیطاسی، انتشارات صابرین.
 

بیشتر بخوانید:
بازی­ های خانوادگی و افزایش اعتماد به نفس کودکان (بخش اول)
اعتماد به نفس در کودکان؛ چرا و چگونه (بخش اول)
اعتماد به نفس در کودکان؛ چرا و چگونه (بخش دوم)
اعتماد به نفس در کودکان و پدیده­ای به نام تلویزیون